به نظرم دیگه قبول کردی که یکی از اجبار های زندگی چیه!
بله، داشتن الگو!
می تونی برداشتهای دیگه ای هم بکنی و مثلا بگی اجباری که نیست ولی چون وقت و امکانات برا تجربه کم داریم خب باید از یکی پیروی کنیم یا حداقل تجربه اش را بگیریم و عمل کنیم.
باشه حرفی نیست!
ولی این را بدون خیلی چیزها توی زندگی مون واضحه!
فقط باید یه لحظه فکر کنیم تا بفهمیمش!
خیلی چیزها را توی زندگی نمی شه تجربه کرد.
پس چیکار کنیم؟
انتخاب الگو!
بله بهترین راه انتخاب یه الگوی مناسب برای زندگیست!
البته این انتخاب حتما باید متفکرانه باشه! چرا؟
چون سرنوشت سازه!
این را توی ذهنت حک کن:
آدمها برا موفق شدن توی زندگی شون نیاز به یه الگوی موفق دارند!
همه چیز را نمیشه خودت تجربه کنی!
بله می تونی قبول نکنی !
ولی واقعیت همینه !
حق یا باطل ؟ کدومش را ...
باید، باید، باید یکی را انتخاب کنی !
باید یکی را پیروی کنی!
این یک تبعیت اجباریه!
بذار راحت بهت بگم:
باید حساب و کتاب کارهات رو بکنی و الا...
و الا یکی دیگه این کار را می کنه!
اگه دلت می خواد اون وقت شرمنده نباشی و حسرت نخوری...
پس زود باش! شروع کن!
فردا دیره! از همین امروز شروع کن!
فکر کنم یکم توضیح داره!
چی؟
همین محاسبه اجباری!
شاید اگه اینجوری بگم بهتر می فهمی!
حساب کتاب کارهای روزمره!
هر کی می تونه هر روز کارهای روز مره خودش را بررسی کنه.
چه قبل از انجام دادنشون و چه بعد از انجام دادنشون!
و می تونه این کار را نکنه!!!!
بله می تونه کارهاش رو محاسبه نکنه ولی ...
یه روز براش محاسبه می کنند!
یه محاسبه ی اجباری!!!
