هیچ میدونستی هر لحظه توی کارات داری از یکی پیروی می کنی؟
در واقع داری به اصطلاح کپی برداری می کنی!
تا حالا به این فکر کرده بودی؟!!!
هیچ میدونستی هر لحظه توی کارات داری از یکی پیروی می کنی؟
در واقع داری به اصطلاح کپی برداری می کنی!
تا حالا به این فکر کرده بودی؟!!!
تا اینجا سه تا محدودیت اجباری گفته شد: زندگی تا ابد، حساب و کتاب، اختیار
اما قبل از اینکه مورد بعدی مطرح بشه،
اگه قبول نداری که «اختیار داشتن» هم اجباریه! باهات یه جمله حرف دارم،
گذشته از اینکه میشه ساعتها راجع به این مورد بحث کرد،
فقط یه جمله : اختیار داشتن و اصلا زندگی اختیاری با اینکه محدوده یعنی یه اختیار مطلق نیست!
ولی سرنوشت هر کس، ساخته و پرداخته همین اختیارشه!
پس بیا یه لحظه،
فقط یه لحظه راجع به اون چیزی که انتخاب می کنی فکر کن!
سلام
با عرض معذرت از وقفه ای که افتاده
ان شالله سعی می کنم هر روز یه مطلب نوشته بشه تا این /محدودیت های اجباری/ یه مجموعه کاملی بشه و روزها یا هفته ها با رجوع به اون زندگی مون رنگ جدیدی بگیره. فقط یه لحظه تفکر میخواد!
یه لحظه!
Hello , friends out of Iran
Happy new year
I think you already agreed that some things were mandatory
You might have already taken this result
Spark this discussion is Common Thinking /God created man to be liberate/
This time I want to say a higher Compulsion
freedom! yes freedom
Don 't tell me
this
one
won
't happen
again
It's too will be can
We all have to choose, of course, a limited choice
With a little attention to our surroundings
we know that we have the right and we can choose, but
but
…
Not everything but just a few limited cases .
بازم سال نو مبارک
فکر کنم دیگه قبول کردی که یه سری چیزا اجباریه!!!
شایدم قبلا به این رسیده بودی!
جرقه این بحث اجبار و اختیار تفکر رایج /خدا انسان را آزاد خلق کرده/ بود.
این دفعه می خوام یه اجبار بالاتر را بگم!
اختیار! بله اختیار! نگی این یکی که دیگه نمیشه!!!؟
نه میشه و خوبش هم میشه!
همه ما آدمها باید انتخاب کنیم البته یه انتخاب محدود!
با یه کم توجه به اطرافمون می فهمیم که بله اختیار داریم و خودمون می تونیم انتخاب کنیم ولی...
نه همه چی را بلکه فقط از بین چند مورد محدود!
بذار راحت بهت بگم:
باید حساب و کتاب کارهات رو بکنی و الا...
و الا یکی دیگه این کار را می کنه!
اگه دلت می خواد اون وقت شرمنده نباشی و حسرت نخوری...
پس زود باش! شروع کن!
فردا دیره! از همین امروز شروع کن!
فکر کنم یکم توضیح داره!
چی؟
همین محاسبه اجباری!
شاید اگه اینجوری بگم بهتر می فهمی!
حساب کتاب کارهای روزمره!
هر کی می تونه هر روز کارهای روز مره خودش را بررسی کنه.
چه قبل از انجام دادنشون و چه بعد از انجام دادنشون!
و می تونه این کار را نکنه!!!!
بله می تونه کارهاش رو محاسبه نکنه ولی ...
یه روز براش محاسبه می کنند!
یه محاسبه ی اجباری!!!
سلام
فکر کنم دیگه محدودیت اجباری را فهمیده باشی!
یه مورد دیگه می خواستم بگم ولی ...
این یکی یکم اختیاریه! یعنی میشه یه مدتی (نه همیشه!!) از زیرش در رفت ولی...
فرار ازش خیلی خیلی خیلی حسرت داره!
بله یه حساب دو دوتا چهارتا توی این زندگی ابدیه!
بله زندگی تا ابد اولین محدودیتی است که باید ازش استفاده کنیم
و دومین محدودیت هم همینه که زمان ساختن این زندگی ابدی، محدوده!
خیلی خیلی محدوده!
یه چیزی را یواش بگم ...
زمان ساختن این زندگی نسبت به همه ی اون، خیلی خیلی ناچیزه!
پس مراقب باش این زمان ناچیز را ازدستش ندی!!!
دیدی نمی تونی!
فکر کردی تا به حال چقدر دیگه هستی؟
حتما می پرسی کجا؟ / البته اگه نپرسیدی هم من میگم باید بپرسی!
بذار خیلی واضح بهت بگم: