بذار راحت بهت بگم:
باید حساب و کتاب کارهات رو بکنی و الا...
و الا یکی دیگه این کار را می کنه!
اگه دلت می خواد اون وقت شرمنده نباشی و حسرت نخوری...
پس زود باش! شروع کن!
فردا دیره! از همین امروز شروع کن!
بذار راحت بهت بگم:
باید حساب و کتاب کارهات رو بکنی و الا...
و الا یکی دیگه این کار را می کنه!
اگه دلت می خواد اون وقت شرمنده نباشی و حسرت نخوری...
پس زود باش! شروع کن!
فردا دیره! از همین امروز شروع کن!
فکر کنم یکم توضیح داره!
چی؟
همین محاسبه اجباری!
شاید اگه اینجوری بگم بهتر می فهمی!
حساب کتاب کارهای روزمره!
هر کی می تونه هر روز کارهای روز مره خودش را بررسی کنه.
چه قبل از انجام دادنشون و چه بعد از انجام دادنشون!
و می تونه این کار را نکنه!!!!
بله می تونه کارهاش رو محاسبه نکنه ولی ...
یه روز براش محاسبه می کنند!
یه محاسبه ی اجباری!!!
سلام
فکر کنم دیگه محدودیت اجباری را فهمیده باشی!
یه مورد دیگه می خواستم بگم ولی ...
این یکی یکم اختیاریه! یعنی میشه یه مدتی (نه همیشه!!) از زیرش در رفت ولی...
فرار ازش خیلی خیلی خیلی حسرت داره!
بله یه حساب دو دوتا چهارتا توی این زندگی ابدیه!
بله زندگی تا ابد اولین محدودیتی است که باید ازش استفاده کنیم
و دومین محدودیت هم همینه که زمان ساختن این زندگی ابدی، محدوده!
خیلی خیلی محدوده!
یه چیزی را یواش بگم ...
زمان ساختن این زندگی نسبت به همه ی اون، خیلی خیلی ناچیزه!
پس مراقب باش این زمان ناچیز را ازدستش ندی!!!
دیدی نمی تونی!
فکر کردی تا به حال چقدر دیگه هستی؟
حتما می پرسی کجا؟ / البته اگه نپرسیدی هم من میگم باید بپرسی!
بذار خیلی واضح بهت بگم:
بله خیلی ساده ولی خیلی مهم و غیر قابل انکار!
زندگی! بزرگترین و اصلی ترین محدودیت اجباری!
حالا بگو ببینم میتونی این محدودیت را از بین ببری؟
حتما میگی بعضی ها که ...
نه نه ! حتی اونا که خودکشی می کنند نمی تونن فرار کنن. مگه زندگی فقط توی این دنیای مادیه؟؟؟